ازدواج خوب برای شما چیست؟ ارتباط یکی از مهمترین جنبه های یک ازدواج رضایت بخش و لذت بخش است. اکثر ازدواج ها روزهای سختی را پشت سر می گذارند، برخی بدتر از دیگران، اما می تواند نحوه ارتباط همسران با یکدیگر را تغییر دهد.
اگر بخش اول همه چیز درباره ازدواج را مطالعه نکرده اید توصیه می کنم که حتما این بخش را بخوانید چون برای درک ادامه مطالب ضروری است.
ارتباط بین دو فرد مختلف چگونه کار می کند؟
بسیاری از روابط در این بخش مشکل دارند. نه لزوما برقراری ارتباط فی نفسه بلکه برقراری ارتباط صحیح.
بنابراین، برخی ممکن است بگویند «دیگر نمیتوانیم بدون بحث ارتباط برقرار کنیم»، به احتمال زیاد منظورشان این است که دیگر ارتباط مؤثری برقرار نمیکنند.
حقیقت این است که همسران همیشه با هم ارتباط برقرار می کنند. حتی اگر شما دو نفر با هم رفتاری بی سر و صدا داشته باشید، از نظر فنی همچنان با یکدیگر در ارتباط هستید.
آیا روش برقراری ارتباط شما موثر است؟
ما به طور مداوم سیگنال های خود را به افراد پیرامون خود ارسال می کنیم. خانواده و شریک زندگی شما معمولاً می توانند به سرعت تشخیص دهند که چه زمانی آرام، استرس، عصبانی، خوشحال یا غمگین هستید. حتی اگر چیزی نگویید، اگر شما را به خوبی بشناسند، می توانند از روی زبان بدن و حالت چهره شما تشخیص دهند که خلق و خوی شما چیست.
به عنوان مثال برای درک بهتر:
در اواسط بعد از ظهر ناگهان احساس ناخوشی می کنید. سردرد، آبریزش بینی دارید و احساس خستگی و بی حالی می کنید. روی کاناپه دراز کشیدید و فکر میکنید ممکن است به یک چرت سریع نیاز داشته باشید تا احساس بهتری داشته باشید.
شما بدون زنگ زدن یا ارسال پیامک به همسرتان به خواب می روید. همسر شما در ابتدا کاملاً عصبانی وارد خانه می شود زیرا خانه به هم ریخته است و شما به هیچ یک از تماس ها یا پیام های او پاسخ نداده اید.
هنگامی که او شما را دراز کشیده روی کاناپه، خوابیده، با جعبه ای از دستمال کاغذی در کنار شما ببیند، تمام شخصیت و درک او از موقعیت بلافاصله تغییر می کند. شما بیان غیر کلامی و فیزیکی "من بیمار هستم" را نشان می دهید.
قبل از اینکه همسرتان شما را روی کاناپه ببیند، به احتمال زیاد قبل از اینکه او از در عبور کند شروع به ایجاد یک لیست طولانی از شکایات و چیزهایی کرده بود که باید درباره آنها ناله کرد، اما به زودی پس از اینکه شما را دیدند کنار گذاشته می شود.
فکر می کنید اگر شرایط پیچیده تر شود چه اتفاقی می افتد؟ اگر شما و شریک زندگیتان خانهتان را برای فروش گذاشته باشید و انتظار داشته باشید که بینندگان کمی بعد از بازگشت همسرتان به خانه بیایند، چه؟ آیا به خواب رفتن و پاسخ ندادن به تلفن بهترین تصمیم است؟ آیا فکر می کنید واکنش شریک زندگی شما مانند مثال قبلی خواهد بود؟ من اینطور فکر نمی کنم.
من پیشنهاد می کنم این زمانی است که قبل از چرت زدن نیاز به برقراری ارتباط کلامی است. شما باید برای همسرتان توضیح دهید که چه احساس بدی دارید و چگونه فکر نمی کنید بتوانید خانه را به موقع برای بازدید مرتب کنید.
این به هر دوی شما این فرصت را می دهد که در مورد گزینه های موجود صحبت کنید و سپس می توانید با هم تصمیم بگیرید که آیا عاقلانه است که قرار ملاقات را برای آن روز باز نگه دارید یا تماشای خانه را به روز دیگری به تعویق بیندازید. ارتباط کلامی، اگر به درستی و کارآمد استفاده شود، می تواند بسیار خوب عمل کند.
چندین نوع ارتباط مختلف که همزمان اتفاق می افتد:
دو نوع مختلف ارتباط در موقعیت های بالا رخ داد. اولین سناریو این بود که شریک زندگی شما فقط ارتباط غیرکلامی دریافت می کند. فرض کنید، رفتار عادی شما این است که خانه را تمیز کرده باشید. اما از آنجایی که این اتفاق نیفتاد، شوهر یا همسر شما می دانستند که مشکلی وجود دارد. به جای اینکه شما بیدار باشید و همانطور که انتظار می رود خانه را برای مهمانان خود تمیز کنید، روی کاناپه خوابیده اید. شما همچنین یک جعبه دستمال کاغذی در این نزدیکی داشتید که نشان می داد شما مریض هستید. اینها سیگنال هایی هستند که قبل از اینکه شما بیدار شوید، چیزهای زیادی به همسرتان می گفتند.
قدرت حالات چهره را دست کم نگیرید!
وقتی همسرتان شما را از خواب بیدار میکرد، میدید که شما فقط از دیدن حالت چهرهتان خسته، بدخلق و احتمالاً بسیار بدبخت هستید. قدرت حالات چهره را دست کم نگیرید. بسیاری از افراد نمی دانند که چقدر اطلاعات را بدون اینکه از چهره خود بدانند به اشتراک می گذارند، بنابراین این شکل دیگری از ارتباط غیرکلامی بود.
در نهایت، سناریوی دوم برقراری ارتباط شفاهی به همسرتان بود. شما شرح مفصلی از احساس خود ارائه کردید و همچنین در مورد خانه به هم ریخته و غیره ارتباط برقرار کردید.
همسر شما با تمام اطلاعاتی که به او داده اید به نتیجه می رسد. این احتمال وجود دارد که همسر شما به دلیل تغییر قرار ملاقات برای بازدید از خانه ناامید شود، اما اگر او نسبت به بیماری شما همدلی دارد، این موضوع باید برطرف شود.
چرا و چگونه همه ما متفاوت با هم ارتباط برقرار می کنیم
هر کس متفاوت است؛ هر فردی روش زندگی خود، برخورد با موقعیت ها، برخورد با مشکلات روزمره و برخورد با شادی، غم، عشق و ... را دارد. همه ما افراد متفاوتی هستیم و هر کدام دارای طرز فکر و افکار کاملاً متفاوتی هستیم.
اگرچه به نظر می رسد اگر همه ما می توانستیم یکسان و بسیار آرمان گرایانه با هم ارتباط برقرار کنیم، زندگی بسیار آسان تر می شد، اما متاسفانه اینطور نیست.
هدف اصلی این است که یاد بگیرید چگونه با یکدیگر رفتار کنید و با تفاوت های دیگران سازگار شوید.
هر ازدواج موفقی به نوعی ارتباط عالی نیاز دارد، اما ارتباط یک عنصر حیاتی برای رویدادهای عمومی زندگی روزمره نیز هست. با این حال، در فرآیند یادگیری و تلاش برای انطباق با تفاوتهای افراد، به احتمال زیاد اَشکال دیگری از خشم، غم، ناامیدی، صدمه و درد دل را خواهید دید، فقط به این دلیل که برخی افراد طبیعتاً با هم کنار نمیآیند، اما زندگی همین است.
جدای از آن، می توانید چندین درس زندگی بیاموزید و لحظات و خاطرات خاصی را با افرادی که در زندگی شما می آیند و می روند به اشتراک بگذارید.
در مقایسه با زمانهای سخت، یادگیری نحوه برخورد با مردم میتواند دشوار باشد و پذیرش این واقعیت که اکثر مردم نمیخواهند مانند شما با هم ارتباط برقرار کنند، ناامیدکنندهتر است.
برخی از شخصیتها بسیار متنوعتر از دیگران هستند و میتوانند بدون هیچ مشکلی با موقعیتهای خاص سازگار شوند. این افراد می توانند بدون تعصب دیگران را تحلیل کنند. این برای همه یکسان نیست، برخی حوصله ندارند خود را با دیگرانی که درک نمی کنند ارتباط برقرار کنند، اما همه اینها به شخصیت و نحوه ارتباط همه ما متفاوت است.
هنگامی که می خواهید با شریک زندگی خود ارتباط برقرار کنید، از همین روش استفاده کنید. همانطور که قبلاً ذکر شد، برخی از دیگران پذیرش تفاوتهای افراد را آسانتر میدانند، اما عمدتاً برای درک آنها تلاش میکنند. نکته فوق العاده این است که شما و همسرتان از قبل می دانید که می توانید با هم کار کنید. این زیبایی آشنایی با یکدیگر قبل از ازدواج است.
بهتر است به جای اینکه همیشه حق با شما باشد، حد وسط را پیدا کنید و آرامش پیدا کنید...
امتیازگیری را بی خیال شوید!
آیا قبلاً در مقطعی از رابطه خود امتیاز را حفظ کرده اید؟ من فکر میکنم اینطور است، اما این در اکثر روابط اتفاق میافتد و انجام هر از گاهی کاملاً طبیعی است، اما این به معنای سالم بودن آن نیست.
این نوع امتیازگیری پراکنده گاهی اوقات به عنوان افکار بی ضرر و گذرا تجربه می شود، اما چنین امتیازگیری می تواند کینه توزانه باشد. می تواند به یک جنگ تقسیمی تبدیل شود. مثلا:
- چه کسی در خانه کارهای بیشتری انجام داده است
- چه کسی پول بیشتری می دهد
- چه کسی پول بیشتری خرج می کند
- چه کسی بیشتر بیرون می رود
- یا گاهی اوقات چه کسی رابطه جنسی یا تعاملات فیزیکی را آغاز می کند یا رضایت می دهد
سعی کنید درگیر این کار نشوید یا عادت به انجام این کار را نداشته باشید، زیرا زمانی که امتیازگیری به میان می آید، می تواند به زودی سمی شود و احتمال اینکه این کار برای رابطه شما مخرب باشد بسیار زیاد است.
در اینجا چند نمونه از دلایل وجود دارد:
ارتباط مخرب: اگر تمایل دارید امتیاز کارهایی را که خود و شریک زندگیتان در طول زندگی مشترک انجام میدهید حفظ کنید و سپس دائماً اظهارنظرهای حیلهگرانه و حواشی منفعلانه-پرخاشگرانه کنید، این یعنی پا گذاشتن روی یخ نازک.
ارتباط مخرب اساساً این است که خود را در یک چاله حفر کنید، هرچه بیشتر بگویید، حفره بزرگتر می شود، و سپس یک روز آنقدر خود را در چاله فرو کرده اید که نمی توانید از آن خارج شوید.
به عنوان مثال، اگر روزی زن یا شوهرتان به سمت شما چرخید و گفت: «تو خیلی تنبلی»، و شما با این جمله پاسخ دادید: «اینطور است، اگر من تنبل هستم چرا رفتهام خرید، تمام لباسهایت را شستهام. ، و اگر من خیلی تنبل هستم خانه را تمیز کردم. امروز چه کار کردی، دو هفته پیش از شما خواستم ماشین را تمیز کنید، و هنوز این کار را انجام ندادهاید.» و این کار در یک دور باطل رفت و برگشت میکند تا زمانی که یکی از شما طوفانی یا ناراحت شود.
نظر اصلی "تنبل" اکنون به موقعیتی تبدیل شده است که شما هم عصبانی و هم آسیب دیده اید. به عنوان مثال، اگر همچنان کامنت «شما خیلی تنبل هستید» را در آن نگه میداریم، اما پاسخ را نیز تغییر میدهیم، «اگر این احساس تو است، بیا به جای وارد شدن به بحث در مورد آن صحبت کنیم. چه کاری انجام ندادهام که شما احساس کرده ای که تنبل ام؟» در یک بحث آرام، هر دو تفاوتهای شما شنیده میشود، سازنده، و به احتمال زیاد، هر دو میتوانید از آن درس بگیرید.
خوب صحبت کردن با یکدیگر یک قدم بزرگ است اگر هر دوی شما مدام دعوا می کنید.
سوء تفاهمهای بزرگ: حفظ امتیاز، تواناییهای هر دوی شما را برای همدردی با یکدیگر محدود میکند و باعث ایجاد رنجش در ازدواج شما میشود. این منجر به سوء تفاهم می شود زیرا روند حفظ امتیاز بسیار مغرضانه است.
به عنوان مثال، همسر یا شوهر شما تلاش میکند با شما همدلی کند، اما شما با یک کامنت مانند "منظور شما را متوجه شدم، اما..." پاسخ میدهید و این به طور بالقوه میتواند همدلی آنها را مسدود کند، زیرا آنها اکنون تشدید شدهاند.
از آنجایی که همه افراد مغرضانه هستند، شما به احتمال زیاد همیشه فکر می کنید که حق با دیگری نیست، و تغییر عقیده شما سخت ترین چیز خواهد بود. و این برای همسر شما نیز یکسان خواهد بود. این نیست که چه کسی درست است یا اشتباه؛ بلکه توانایی شناخت دیدگاه های یکدیگر و تصحیح مفروضات نادرست یکدیگر است.
احساسات بد طاقت فرسا: اگر فردا به نمایشگاه اتومبیل بروید و یک تویوتا نقره ای بخرید، فکر می کنید وقتی در جاده ها رانندگی می کنید بیشتر متوجه چه نوع ماشینی می شوید؟ بله، درست حدس زدید! به احتمال زیاد بیش از هر زمان دیگری به سمت شناخت تویوتاهای نقره ای کشیده خواهید شد. به همین ترتیب، در مورد همسر شما نیز همینطور است.
اگر در درجه اول بر روی کاری که شریک زندگی تان همیشه انجام می دهد تمرکز کنید، فقط محدودیت ها را خواهید دید نه سهم مثبتی که ممکن است رضایت رابطه را افزایش دهد.
حذف انتقاد
همه از مورد انتقاد قرار گرفتن متنفرند، اما زوجها اغلب احساس میکنند که مناسب است یکدیگر را به شیوههایی که هرگز با دوستان خود انجام نمیدهید، تحقیر و سرزنش کنند، پس چرا این کار را با همسر یا شوهرتان انجام میدهید؟ در حالی که آنها در نهایت باید بهترین و نزدیکترین دوست شما باشند.
به عنوان مثال، آیا شما یا شریک زندگی تان تا به حال یک جمله را به شیوه ای غیر حساس یا بی ادبانه شروع کرده اید؟ یکی از شما شروع به اشاره به چیزهایی می کند که انجام نداده اید. اینکه چگونه خود را به شریک زندگی خود ابراز می کنید، بسیار کمک خواهد کرد.
به عنوان مثال، گفتن «تو هرگز حمام را تمیز نمیکنی!!!» با گفتن «لطفاً میتوانی در انجام چند کار در خانه به من کمک کنی» بسیار متفاوت است.
مراقب احساسات خود باشیم. سعی کنید عصبانی نشوید یا از کلمات منفی یا لحن صدا استفاده نکنید. این برای شادی شما ضروری است آیا تا به حال در وسط دعوا قرار گرفته اید و یکی از شما برگشته و گفته است: "این طوری نیست که می گویید، این طوری است که ..." درست است. اگر میتوانستید به عقب برگردید و بحثهایتان را دوباره تماشا کنید، اما مهمتر از همه، خودتان را دوباره تماشا کنید، آیا از نحوه برخوردتان با آن شخص راضی بودید؟
نکته سریع: یک لحظه وقت بگذارید و بزرگوار و مهربان باشید. اگر نمی توانید مهربان باشید، پس تا زمانی که احساس مناسبی ندارید چیزی نگویید. آیا می خواهید همیشه دعوا کنید و انبوهی از انرژی منفی در پیرامون خود داشته باشید پس به آنها فرصت دهید تا آن را اصلاح کنند؟ من همیشه گزینه دوم را انتخاب می کنم.
تفاوت بین انتقاد و اظهار نظر چیست؟
انتقاد در ازدواج بسیار رایج است. زوج ها معمولاً در دانستن تفاوت بین انتقاد و ابراز شکایت مشکل دارند. تفاوت بین این دو این است که انتقاد می تواند اثرات مخرب و طاقت فرسایی داشته باشد، صدمه دیده شدن یا طرد شدن.
اما ابراز عقیده تنها یک احساس موقتی به همراه خواهد داشت و این بر اساس گفته های همسرتان مشخص می شود.
برخی از افراد در رابطه خود می ترسند که اگر از شریک زندگی خود انتقاد نکنند، نمی توانند با همسر خود در مورد کارهایی که انجام نداده اند یا قول هایی که به آنها عمل نکرده اند و غیره صحبت کنند، اما این اشتباه است.
انتقاد حمله ای است به شخصیت شریک زندگی خود، به عنوان مثال اینکه شما را شریک زندگی تنبل، درهم و برهم، شلخته و غیره خطاب کنند. یا اشاره مداوم به تمام عیوب شما یا چیزهایی که در مورد آنها دوست ندارید. در مقابل، اگر شکایتی را بیان میکنید، میتوانید روی اعمال یا رفتار خاصی تمرکز کنید و مودبانه از همسرتان رفتار متفاوتی بخواهید.
چرا وقتی صحبت از انتقاد می شود، دوستی متاهل با دوستی دوستانه متفاوت است؟
هرچه با کسی نزدیک تر باشید، نقاط ضعف او را بیشتر می شناسید و عیوب او را بیشتر می بینید. با گذشت زمان، چیزهای خاصی وجود دارد که ما به خاطر آنها آزرده می شویم، صبرمان کم می شود و خویشتنداری مان ضعیف می شود.
اگر رابطه خود را با همسر یا شوهرتان را با دوستانتان مقایسه کنید، آیا آنها متفاوت هستند؟ شریک زندگی انتخابی شما به طور کلی مانند افرادی است که روزانه اطرافتان را احاطه کرده اند و به طور کلی شریک زندگی شما باید بهترین دوست شما باشد.
با دوستان، ما معمولاً میتوانیم واکنشها و انتقادات منفی خود را کنترل کنیم، زیرا آنها به زودی فراموش میشوند، سپس به دلیل اینکه هر روز آنها را نمیبینید، ادامه میدهید، اما اگر این کار را میکردید چه میشد؟ به عنوان مثال، اگر یکی از دوستان شما اکنون شریک زندگی شما است، این دوست یک آدم شوخ، یک دلقک کلاس است، فقط کسی است که دوست دارد همیشه بامزه باشد، این چیزی است که باعث می شود شما او را دوست داشته باشید و می تواند یکی از چندین مورد باشد.
دلایل دوستی شما با آنها آیا این را همیشه دوست داشتنی می دانید؟ احتمالاً نه، و دلیل آن اینجاست. چیزی که قبلاً در مورد آنها دوست داشتید (خنده دار بودن) به احتمال زیاد برای شما کمی عیب خواهد بود. داشتن کسی که بتوانید با او بخندید یا کسی که بتواند شما را بخنداند و خوشحال کند ایده آل است، اما وقتی می خواهید یک مکالمه جدی داشته باشید چه اتفاقی می افتد. مدام آن را به شوخی تبدیل می کند، آزاردهنده و خسته کننده می شود.
نمونه بارز آنچه در ازدواج اتفاق می افتد. قبل از اینکه آنها شریک زندگی شما باشند، احتمالاً قبلاً برخی از چیزهایی را دوست داشتید که اکنون نقص آنهاست. اگر چیزی شخصاً ما را تحت تأثیر قرار ندهد، می تواند به سرعت فراموش شود و شما به سراغ چیز دیگری بروید. وقتی شروع به تغییر می کند و روی شما و زندگی شما تأثیر می گذارد، افکار و انرژی منفی ایجاد می شود و انتقاد به رفتار پیش فرض شما تبدیل می شود، حتی اگر در اعماق وجودتان باشد، می دانید که درست نیست.
چرا انتقاد در روابط زناشویی اینقدر رایج است؟
تا به حال به این فکر کرده اید که چرا اغلب اتفاق می افتد که ما تمایل داریم همسر یا شوهرمان را آزار دهیم یا ناراحت کنیم؟ به نظر می رسد که مغز ما دارای یک سوگیری منفی داخلی است که به نام عدم تقارن مثبت-منفی یا اثر منفی نیز شناخته می شود. ذهن ما طوری ساخته شده است که به طور خودکار نیش ناشی از ناخوشایند را احساس می کند تا لذت ستایش را.
سوگیری منفی بلافاصله در اولین مراحل پردازش اطلاعات وارد می شود. در نتیجه، نگرش ما به جای مثبت اندیشی، به شدت تحت تأثیر منفی نگری است.
جای تعجب نیست که چرا انتقاد از سوی همسرتان تعادل یک رابطه را از پیش پا افتاده به بدبختانه تغییر می دهد. وقتی صحبت از رابطه ما به میان می آید، یادآوری این نکته ارزشمند است که نظرات منفی معمولاً وزن بیشتری نسبت به نظرات مثبت دارند.
سعی کنید حداکثر مثبت بودن، محبت، پذیرش و صمیمیت را در طول رابطه حفظ کنید. همیشه باید نکات مثبت بیشتر از موارد منفی باشد.
آیا تخلیه بخشی از برقراری ارتباط است؟
همانطور که قبلاً گفته شد، در موارد متعدد، بحث کردن کاملاً طبیعی است، اما فقط در شرایط خاص.
اگر استدلالهای شما به ویژه سازنده نباشد و به جای یک گفتگوی مفید یا روشنفکرانه، بهعنوان دلیلی برای تخلیه استفاده شود، بسیار مضر است. اگر به خاطر آن بحث می کنید، فقط به این دلیل که خلق و خوی بدی دارید، این بسیار مخرب است و باید از آن اجتناب کرد.
در بیشتر زمینههای زندگیمان، نیاز به اولویتبندی مشکلات و برخورد متناسب با آنها را درک میکنیم، اما به دلایلی هنگام درگیری با همسرمان با مشکل مواجه میشویم.
وقتی انسان ها عصبانی هستند، تمایل دارند آن را به سمت نزدیک ترین فرد به خود نشانه بگیرند. مطمئن شوید که اگر میخواهید با شریک زندگی خود صحبت کنید، کلمات خود را عاقلانه انتخاب کردهاید یا واقعاً به این فکر کنید که آیا او فرد مناسبی است که میتوانید به او اظهار نظر کنید.
کانال زناشویی موفق(کلیک کنید)